هوم مووی

اوه تک یک راننده تاکسی است. مردی به نام گوم هیوک سو به او یک میلیون وون پیشنهاد می دهد تا او را به شهر بندری “موکپو” ببرد. اوه تک قبول می کند اما خبر ندارد که مسافرش یک قاتل است! از طرفی مادر مقتول، هوانگ سون کیو، در تعقیب آنهاست…

در این برنامه 456 بازیکن برای برنده شدن جایزه 4.56 میلیون دلاری در چالش‌های مبتنی بر بازی‌های کودکان کره‌ای، با هم رقابت می کنند…

لی هیو شیم بعد از اینکه پدرش خانواده آنها را ترک کرد، تصمیم میگیرد نان آور خانواده شود. اما حالا بعد از سال ها شروع به قرار دادن خود در اولویت می کند و میخواهد زندگی مستقلی از خانواده خود داشته باشد…

هان یی جو توسط هان جین وونگ و لی جونگ هه به سرپرستی گرفته شد. با این حال، پدر و مادر و خواهر کوچکترش هان یو را دوستش ندارند. او همیشه از خانواده اش جدا بود. اکنون هان یی جو با جونگ سه هیوک ازدواج کرده است. او متوجه می شود که شوهرش دوستش ندارد و به خواهرش علاقه دارد. در همان روز هان یی جو تصادف می کند و می میرد. وقتی از خواب بیدار می شود، خودش را در زمان نامزدی می بیند. او برای تغییر سرنوشت و انتقام گرفتن از خانواده اش، نامزدی خود را با جونگ سه هیوک قطع می کند و …

سو موک ها دختر خوش قلبی که رویای خواننده شدن داشت، در یک جزیره متروکه گرفتار می شود. پس از 15 سال، او از جزیره متروکه نجات می یابد. سو موک ها سعی می کند خود را با دنیای جدید وفق دهد، در حالی که همچنان رویای خوانندگیش را دنبال می کند…

بورا نویسنده یک کتاب پرفروش در مورد عشق است. او همچنین یک اینفلوئنسر و مربی در زمینه دوستیابی است. از طرفی لی سو هیوک در یک انتشاراتی کار می کند، کسی که در کارش سختگیر بوده و با مسائل عشقی مشکل دارد…

در گذشته مادر کیم جی یونگ، توسط یک اراذل مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جان سپرد. این اراذل فقط 3 سال و نیم زندان گرفت. کیم جی یونگ اکنون بالغ شده و می بیند که قاتل مادرش اصلا تغییر نکرده است. در روزهای هفته، او دانشجوی نمونه دانشگاه پلیس است، اما در تعطیلات آخر هفته، مجرمانی را که احکام خنده‌داری دریافت کرده‌اند و به اعمال مجرمانه خود ادامه می‌دهند، مجازات می‌کند…

جونگ دا اون به عنوان پرستار کار می کند. او برای اولین بار به بخش اعصاب و روان منتقل می شود. در آنجا همه چیز برایش دشوار و ناخوشایند است. با این وجود، او تمام تلاش خود برای کمک به بیماران می کند…

کانگ نام سون زنی با قدرت بسیار زیاد است که در کودکی در مغولستان گم میشود؛ حال به کره آمده تا مادرش را پیدا کند. او متوجه میشود مادر و مادربزرگش نیز قدرت فرا انسانی دارند. آنها به همراه کارآگاه کانگ هی شیک درگیر یک پرونده مواد مخدر می شوند…

“کیم هه این” خانواده ای فقیر دارد. او تنها شاهد پرونده قتل یک دانش آموز دختر دبیرستانی است. در برابر سکوت، به او فرصت تحصیل در دبیرستان بسیار معنبر چونگدام داده می شود. در آنجا “بک جه نا” را ملاقات می کند که مظنون اصلی پرونده قتل است…