هوم مووی

مردی که در حومه بوسان متولد و بزرگ شده است برای زنده ماندن، درگیر یک جنگ گانگستری می شود…

شین هون دارنده مدال طلای المپیک 1988 در رشته بوکس بوده که بعد از ده سال اکنون یک معلم در مدرسه شده. او تصمیم میگیرد یک باشگاه بوکس در مدرسه راه اندازی کند…

یگان ارتش چریکی به سرپرستی کاپیتان لی میونگ جون و 772 سرباز که میانگین سنی آنها 17 سال است و تنها دو هفته آموزش دیده اند، با کشتی عازم جانگساری هستند. ماموریت آنها فریب دادن نیروهای کره شمالی است…

جونگ یون از 6 سال پیش زمانی که پسرش که ناتوانی ذهنی داشته، مفقود شد، در جستجویش بوده است… او که هنوز امید خود را از دست نداده است، اطلاعاتی دریافت می کند که پسر مفقودش در یک روستای ماهیگیری در یک جزیره است. جونگ یون برای یافتن پسرش به آنجا سفر می کند…

این فیلم داستان افرادی است که با داستان ها متفاوت خود به یک هتل می آیند و …

در شهری کوچک در حومه سئول، یونگ سوک (نام جو هیوک) که در حال اتمام درس و دانشگاهش می باشد در خیابان به زنی (هان جی مین) که از ویلچرش افتاده، کمک میکند تا به خانه اش برگردد. این زن در خانه با غذایی ساده از یونگ سوک پذیرایی میکند. یونگ سوک نسبت به این زن که خودش رو ژوزه معرفی کرده کنجکاو می شود. از آن روز به بعد یونگ سوک هرازگاهی به خانه این زن که بسیار اهل مطالعه نیز هست سر میزند و بیشتر با او آشنا می شود…

هو دو (Kim Hyun Mok) و یه جی (Han Seung Yeon) دوست های صمیمی یکدیگرند که به دنبال شغل هستند و نیاز دارند خانه ای را اجاره کنند. تا اینکه یک روز هو دو یک خانه مناسب و ارزان قیمت با تمام اسباب و وسایل برای اجاره پیدا میکند. رفته رفته این دو متوجه وجود یک روح در خانه می شوند. آنها که جایی برای رفتن ندارند تصمیم میگیرند با روح بجنگند…

سو یون (Park Shin-Hye) و یون سوک (Jun Jong-Seo) به طور اتفاقی از طریق یک تماس و تلفنی قدیمی با یکدیگر آشنا میشوند. سو یون متوجه میشود که یون سوک نیز در همین خانه زندگی میکند اما 20 سال زمانی از هم فاصله دارند. مدتی بعد این دو تصمیم میگیرند انتخابی کوچک انجام دهند که در نتیجه آن زندگی آنها تغییر میکند…

بازیکن فوتبال، یون هونگ ده، تنبیه انضباطی می شود و به عنوان جریمه، باید مربی گری تیم فوتبال بی خانمان ها را به عهده بگیرد…

جا یون که مبتلا به فراموشی هست سعی می‎کند به اتفاقاتی که برایش رخ داده است پی ببرد. همه چیز او را به سمت مشکلات بیشتر هدایت می‎کند تا اینکه در نهایت تاریکی‎ای آشکار می‎شود که او حتی تصورش هم نمی‎کرد…